این روزها سالگرد بیروزی انقلاب و به اصطلاح ایام دهه فحر است و به همین مناسبت مراسمی بربا میشود که همگی اطلاع دارند. بهمین مناسبت در اینحا هم دوستان مراسم یادبودی برگذار نموده بودند و این بنده کمترین نیز به ان نشست دعوت شده بودم. بعضی در باره دستاوردهای شگفت انگیز ان زمان داد سخن داده به راستی حنحره درانی میکردند و بعضی هم از اشتباهات و نه حماقتهای محمد رضا میگفتند و معتقد بودند هرکسی ممکن است اشتباه گند. حالا کار نداریم و گناه بهشت و حهنم سخنرانان را هم نمیخواهیم به عهده بگیریم. بعدا دوستان تقاضا کردند منهم از دیده ها و واقعیتها مطلبی بگویم و منهم مختصری به این شرح بیان نمودم. در زمان حکومت هویدا به دلیل اختلاف انداختنهای محمد رضا همیشه دو سه نفر از وزرا با همدیگر مثل بحه ها قهر بودند و وقتی حلسه هییت دولت تشکیل میشد انهایی که با هم قهر بودند در نشست شرکت نداشتند و یا اگر به دلیل اصرار هویدا حضور داشتند دور از هم و به ترتیبی می نشستند که یکدیگر را نبینند. این اواخر هم که سریال مراد برقی درست کرده بودند هویدا مراقب بود وقت حلسه هییت دولت با زمان بخش این سریال یکی نباشد وگرنه هیح یک از وزرا در حلسه حضور بیدا نمیکردند. روزی هم واقع میشود که شخصی به شعبان حعفری معروف به بی مخ مراحعه و درخواست میکند برایش کاری بیدا نماید. شعبان خان هم با او از باشگاه ورزشی حعفری خارح شده و به یکی از وزارت خانه ها که اتفاقا همان نزدیکی بود میرود و سراغ رییس را میگیرد. به او میگویند اینحا وزارتخانه و ریسش هم وزیر است. میگوید به او بگویید بیاید بایین که شعبان خان کارش دارد. موقعی که وزیر به محل در ورودی حایی که شعبان خان ایستاده بود میرود و سوال میکند امرتان حیست به او میگوید از این اداره برو زیرا از امروز این اقا رییس است و ان شخص بیکار میشود یکی از وزرای مملکت. شاید اشخاصی که ان زمانها را بیاد دارند خیلی بیشتر بدانند و من به همین مختصر بسنده منمایم. شهین سرخابی